ترنمترنم، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره

خاطرات ترنم

ترنم مشغول قالیبافی

این دار قالی خاله فتانه جون هست و من هم دارم به خاله کمک می کنم که کار قالیش زودتر تموم بشه هر وقت که به خونه مامانی میرم یه سر هم باید به اتاق خاله بزنم و پشت دار بشینم و کارش رو اوکی کنم و ببینم که تو چه مرحله ای هستش. البته خاله ها به من می گن فضول خانم . ولی مامانم میگه که دخترم فضول نیست بهش بگین جستجوگر ...
6 شهريور 1392

میوه خوردن ترنم

من عاشق این هلو قرمزها هستم و تا آخرش می خورم و دوباره به مامانم میگم که نامنام میخوام. ( نامنام : به هر چیزی که خوردنی باشه میگم نامنام ) ...
6 شهريور 1392

ترنم حاج خانم میشود

وقتی که میریم طبقه پایین پیش عزیز جون من به تمام وسایلهاش دست می زنم .عزیز جونم عادت داره که برای خوندن نماز روی صندلی میشینه . من هم رفتم سراغ چادرش و گذاشتم سرم و مامانم هم جلوش رو برام گره زد بعد رفتم صندلی رو کشان کشان آوردم وسط حال گذاشتم و رفتم روش و هی به زبان خودم نماز خوندم ...
6 شهريور 1392

کارهای خطرناک ترنم

وقتی که صدام در نمیاد یه کار خطری دارم می کنم . اینجا هم که می بینید میز توالت اتاق مامنم هست که من ازش رفتم بالا و صورتم رو هم گذاشتم روی آینه جالب اینجاست که وقتی مامانم میاد منو تو انجام این کارها می بینه به جای دعوا یا پایین آوردن من , سریع میره دوربین میاره و از من عکس میگیره ...
6 شهريور 1392

کارهای عجیب بابا

من داشتم با سبد بازی می کردم که بابا جونم من رو گذاشت توی سبد و بعدش هم سبد رو گذاشت روی میز سالن  و من هم یه نیم ساعتی توش نشستم و سی دی ام رو نگاه کردم . ...
2 شهريور 1392

ترتر و پرپر

تیر ماه سال 92  - اراک - خونه خاله آزاده این دختر خانم خوشگلی هم که کنار من نشسته دختر خاله ام پرنیا خانمه یا همون پرپر خانم   ...
8 مرداد 1392

کارهای خطرناک ترنم

مامانم برام فیلم دندونکم رو گذاشت که نگاه کنم من هم طبق معمول روی صندلی کامپیوتر نشستم و مشغول تماشا شدم و مامانم هم رفت توی آشپزخونه که کارهاشو انجام بده , چند دقیقه بعد اومد که یک سری به من بزنه که دید بله ترنم شیطون بلا روی میز کامپیوتر نشسته و برای خودش می رقصه.مامنم میگه نمیدونم چه جوری رفتی بالا که نیفتادی. از اونجایی که مامانم از همه کارهای من عکسی می گیره سریع رفت دوربین آورد و یه عکسی از من گرفت. ...
6 مرداد 1392