ترنم حاج خانم میشود
وقتی که میریم طبقه پایین پیش عزیز جون من به تمام وسایلهاش دست می زنم .عزیز جونم عادت داره که برای خوندن نماز روی صندلی میشینه . من هم رفتم سراغ چادرش و گذاشتم سرم و مامانم هم جلوش رو برام گره زد بعد رفتم صندلی رو کشان کشان آوردم وسط حال گذاشتم و رفتم روش و هی به زبان خودم نماز خوندم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی